سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در دوزخ آسیابی است که دانشمندان فاسد را کاملاً آسیاب می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 86 مهر 25 , ساعت 10:16 صبح

یه سلام آلبالویی به تو که خیلی هلویی، یه سلام توت‌فرنگی به تو که خیلی قشنگی، یه سلام پرتقالی به تو که خیلی باحالی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتم غم تو دارم گفتا چشت درآید! گفتم که ماه من شو گفتا دلم نخواهد! گفتم خوشا هوایی کزبادصبح خیزد گفتا هوای گرمیست? اَه اَه? عرق درآمد! گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا برو به سویی ? تا گلّ نی درآید! گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد گفتا که ای وای دیرشد، داد مامان درآمد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میزاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیزاشت
خدایا به داده و نداده و گرفته ات شکر: که داده ات نعمت است؛ نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر وقت خواستی ببینی کسی دوستت داره توی چشماش زل بزن تا عشقو توی چشماش ببینی اگه نگات کرد عاشقته اگه خجالت کشید برات میمیره اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون که بدون تو میمیره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شکسپیر میگه :
هرگز به دنبال کسی نباش که بتونی با اون زندگی کنی بلکه به دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 فراموشم مکن هرگز / ولی گاهی به یاد آور /  رفیقی را که می دانی / نخواهی رفت از یادش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این شعر را با لهجه همدانی به سبک دوبیتی‌های باباطاهر عریان بخوانید و لذت ببرید:
نمی‌دونم کجا این دل اسیره  /    همینجور بگذره ترسم بمیره
نفهیمدند دردم را طبیبان    /     بگید یانگوم بیاد نبضم بگیره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهار نفر بودند که اسمشان این ها بود : همه کس ،یک کسی ،هر کسی ، هیچ کس 
کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند . هر کسی می توانست این کار را بکند ،‌ اما هیچ کس این کار را نکرد . یک کسی عصبانی شد ، چرا که این کار ، کار همه کس بود ، اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد. سرانجام داستان این طوری تمام شد که هر کسی یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری را نکرد که همه کس می توانست انجام بدهد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه اصفهانیه به باباش: بابایی چرا ما مثل بقیه ادما با کشتی سفر نمی کنیم؟ باباش: خفه شو شنا تو بکن دو ساعت دیگه میرسیم جزیره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچوقت کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست نده همیشه سعی کن غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من امشب از غزل از مثنوی از گریه سرشارم  /  سرم را میگذارم بی تو روی شانه ی تارم
پری های خیالم ناگهان در رقص می آیند  /   که تو شرقی ترین آئینه می آیی به دیدارم
سرت را میگذاری روی زیر اندازی از چشمم  /   نگاهم میکنی چشمی که عمری کردی انکارم
دل من گر چه چشم زخمی اسفندیار اما  /  چگونه میتوانم از نگاهت دست بر دارم
تو رفتی و منم ماندم با شعر و سه تار اما  /  به دندان پشت دستم مینویسم دوستت دارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش هرگزدرمحبت شک نبود ؛ تک سوارمهربانی تک نبود ؛ کاش برلوحی که برجان دل است ؛ واژه تلخ خیانت حک نبود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو جبهه چند نفر داشتن شل و ول را میرفتن...ترکه میپرسه اینا چشونه؟
میگن: اینارو شیمیایی کردن...
فرداش ترکه گشاد گشاد راه میرفته...
بهش میگن تو چت شده؟
میگه : منو فیزیکی کردن...!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکی جبهه بوده از هر طرف خمپاره می یومده .یکی داد می زنه می گه : سنکر بگیرید .یارو از اون ور می گه : واسه من بربری بگیرید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می دونی یه اصفهانی رو چه جوری شکنجه می دن؟ می بندنش به تیر چراغ برق می گن کوچه بغلی شام می دن

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یارو میگوزه بچه هاش میزنن زیر خنده اشک تو چشماش حلقه میزنه میگه خدایا این شاد یو از بچه های من نگیر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک شب یک نفر از کنار قبرستون رد میشده میبینه همه مرده ها روی قبرشون نشستن. ازشون میپرسه چی شده.میگن سوالهای شب اول قبر لو رفته.گفتن بیرون بشینید تا از دوباره سوال طرح کنیم.

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت…
گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان.
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد.
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که پایان ندارد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن باهم نیست
عشق آن است که یکی برای دیگری چتری شود
و او هیچوقت نفهمد که چرا خیس نشد
.
.
.
به امید عشق های واقعی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرجای دنیا که باشی و هر کاری که داری میکنی
اینو بدون که یک قلب هست که همیشه واسه تو میتپه
اونم قلب خودته…


چهارشنبه 86 مهر 25 , ساعت 10:4 صبح
 
 
آهنگ جدید مهرشاد : حاجی تو دیگه کی هستی دسته الیاسو بستی میونه هستی و قدسی بگو مال کی هستیdancing

انواع مرد: اروپایی:یه زن داره یه دوست دختر(زنشو بیشتر از دوست دخترش دوست داره) امریکایی: یه زن داره یه دوست دختر(دوست دخترشو بیشتراز زنش دوست داره) ایرانی:یه زن داره سی تا دوست دختر(ننه اش رو از همه بیشتر دوست دارهoh go onoh go onoh go onoh go on

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست... اما حیف این تازه اول یک زندگیست... زندگی چیزیست شبیه یک حباب.. عشق آبادیه زیبایی در سراب... فاصله با آرزو های ما چه کرد... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد

یک روز راننده تاکسی ترک به مسافره که شبیه ژاپنی ها بوده میگه آقا ببخشید شما ژاپنی هستید اون میگه نه بار دوم ازش مپرسه شما ژاپنی هستید بازم میگه نه بارسوم بازم میپرسه یاروه از کوره در میره میگه آره راننده تاکسی میگه به قیافت نمیاد
monkey

عجب جیگریه! اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره! اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه! اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست! اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود! اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار! اگه اروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده بیچاره دخترا

زندگی مسابقه نیست، زندگی یک سفر است و تو آن مسافری باش که در هر گامش ترنم لحظه ها جاری است
rose

یه روز عشق و فضولی و حسادت و دیونگی با هم قایم موشک بازی می کردن بعد فضولی حسادت رو پیدا می کنه حسادت از روی حسودیش به دیونگی میگه عشق پشت گل سرخ قایم شده دیونگی خاری رو بر می داره و به طرف عشق پرتاب میکنه و عشق برای همیشه کور میشه دیونگی قول میده تا اخر عمرش پیش عشق بمونه و تنهاش نذاره و قول میده جای چشم های عشق باشه برای همینه هرکی عاشق میشه دیونست

چگونه لج شوهرتان را دربیاورید..... 1:با ماشین ریشتراشی اش خیار رنده کنید 2:وقتی روزها خسته می آد خونه تلفن بزندید به شمسی خانوم و تا شب غیبت کنید 3:یه لیست از اسامی مردان تهیه کنید و جلوی هر کدوم یه قرار ملاقات بنویسید و بزنید رو در یخچال. 4:شلوارش رو به همراه مدارک وپاکت سیگارش داخل ماشین لباسشویی بندازین 6:وقتی می خواهید برید خرید مانتو قرمز و روسری زرد گل گلی تون را بپوشید

روزی تو را ز مستی تشبیه به ماه کردم ... لامپ 60 هم نبودی من اشتباه کردم
big
 grin

ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به دنیا آورده می داند. ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه می داند. ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده. و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان بدر برده می داند. هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید! باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمی ماند. دیروز به تاریخ پیوست، فردا معماس

درجات دیوانگی: 1. گیج 2. خنگ 3. پپه 4. یول 5. اسکل 6. شاسکول 7. گاگول 8. لر 9. ترک 10. ... اسمت چی بود؟؟؟
The image “http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/65.gif” cannot be displayed, because it contains errors.

بسترم صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید گردن آویز کسان دیگری
love strucklove strucklove struck

چهارشنبه 86 مهر 25 , ساعت 9:47 صبح
چهارشنبه 86 مهر 18 , ساعت 6:0 عصر
کارگردان سریال اغماء: پایان سریال را هیچکس نمی داند. (به نقل از تمام جراید و جام جم)ا
شطحیات: و آن کارگردان ، سه گونه فیلم بساختی:
 یکی را هم کارگردان دانستی پایانش را و هم تماشاچی.
 یکی را فقط کارگردان دانستی و نه تماشاچی.
 یکی را نه کارگردان دانستی و نه تماشاچی.
- و آن سومین فیلم ، منم !علی رغم اظهارات جناب آقای «سیروس مقدم»، کارگردان محترم سریال (ایسنا) در مصاحبه با «اغماء» (ببخشید… برعکس باید می نوشتم!) مبنی بر عدم اطلاع تمام عوامل دست اندرکار ساخت این مجموعه تلویزیونی از پایان داستان ؛ خوشبختانه نگارنده از آنجا که سوئنظر کرده است و با عوام فرق دارد، از طریق «سیمکارت الیاس» (یا «الیاس کارت» معروف) که همیشه و در هر لحظه می تواند مشترک مورد نظر را در دسترس قرار دهد، توانست با یکی از عوامل وابسته به «الیاس» تماس برقرار کند و از چند و چون پایان این سریال دیدنی باخبر شود.
پایان سریال اغماء: با اطلاع یکی از اهالی محل که چشم بصیرت دارد (از همان چشم هایی که در سریال سال قبل بود) در یک عملیات غافلگیرانه ، «الیاس» به همراه جمعی دیگر از اراذل و اوباش محله دستگیر و روانه زندان می شوند. موبایل وی نیز به نفع شرکت مخابرات برای کمک به بهبود سیستم مکالمات تلفنی ، ضبط و مصادره می گردد. «دکتر جودت» به خاطر این که خانم «خانم دکتر بردیا» به او گفته است: «بی شعور» و او را شناخته است از ازدواج با وی منصرف شده و به باغ عمه اش پناه می برد و کمی سرخورده می شود.
در همین هنگام الیاس به شیوه ای خاص از دست ماموران فرار کرده و به باغ عمه دکتر جودت می رود و در قالب یکی از دوستان وی ، زنگ در باغشان را در یک روز بارانی پاییزی به صدا درمی آورد و یک مجموعه تلویزیونی دیگر برای رمضان سال دیگر در ذهن سیروس مقدم کلید می خورد. «دکتر پژوهان» نیز به خود می آید و با وساطت «حاج یونس» با دکتر بردیا ازدواج نمی کند و خواستگار «هستی» می شود که در همین هنگام ، جرقه ساخت یک مجموعه دیگر در ذهن کارگردان سریال «میوه ممنوعه » برای سال بعد زده می شود
چهارشنبه 86 مهر 18 , ساعت 5:56 عصر
کارگردان سریال اغماء: پایان سریال را هیچکس نمی داند. (به نقل از تمام جراید و جام جم)ا
شطحیات: و آن کارگردان ، سه گونه فیلم بساختی:
 یکی را هم کارگردان دانستی پایانش را و هم تماشاچی.
 یکی را فقط کارگردان دانستی و نه تماشاچی.
 یکی را نه کارگردان دانستی و نه تماشاچی.
- و آن سومین فیلم ، منم !علی رغم اظهارات جناب آقای «سیروس مقدم»، کارگردان محترم سریال (ایسنا) در مصاحبه با «اغماء» (ببخشید… برعکس باید می نوشتم!) مبنی بر عدم اطلاع تمام عوامل دست اندرکار ساخت این مجموعه تلویزیونی از پایان داستان ؛ خوشبختانه نگارنده از آنجا که سوئنظر کرده است و با عوام فرق دارد، از طریق «سیمکارت الیاس» (یا «الیاس کارت» معروف) که همیشه و در هر لحظه می تواند مشترک مورد نظر را در دسترس قرار دهد، توانست با یکی از عوامل وابسته به «الیاس» تماس برقرار کند و از چند و چون پایان این سریال دیدنی باخبر شود.
پایان سریال اغماء: با اطلاع یکی از اهالی محل که چشم بصیرت دارد (از همان چشم هایی که در سریال سال قبل بود) در یک عملیات غافلگیرانه ، «الیاس» به همراه جمعی دیگر از اراذل و اوباش محله دستگیر و روانه زندان می شوند. موبایل وی نیز به نفع شرکت مخابرات برای کمک به بهبود سیستم مکالمات تلفنی ، ضبط و مصادره می گردد. «دکتر جودت» به خاطر این که خانم «خانم دکتر بردیا» به او گفته است: «بی شعور» و او را شناخته است از ازدواج با وی منصرف شده و به باغ عمه اش پناه می برد و کمی سرخورده می شود.
در همین هنگام الیاس به شیوه ای خاص از دست ماموران فرار کرده و به باغ عمه دکتر جودت می رود و در قالب یکی از دوستان وی ، زنگ در باغشان را در یک روز بارانی پاییزی به صدا درمی آورد و یک مجموعه تلویزیونی دیگر برای رمضان سال دیگر در ذهن سیروس مقدم کلید می خورد. «دکتر پژوهان» نیز به خود می آید و با وساطت «حاج یونس» با دکتر بردیا ازدواج نمی کند و خواستگار «هستی» می شود که در همین هنگام ، جرقه ساخت یک مجموعه دیگر در ذهن کارگردان سریال «میوه ممنوعه » برای سال بعد زده می شود.

چهارشنبه 86 مهر 18 , ساعت 2:1 عصر

 

peace signاس ام اس های ویژه ماه رمضانpeace sign

طرح تعویض خانم های فرسوده: قدسی بیار هستس ببر!big grinbig grin

فردا یه جوونه آبرومندی بهت زنگ می زنه حدودا 24-25 سالشه .ازت بنزین می خواد.کارت سوختتو بهش بده.یادت باشه فقط تو باید بهش بدی
batting eyelashesbig hug


سوال : اگر خانم دکتر بردیا حامله باشد ، پدر بچه کیست ؟
1.دکتر پژوهان w0w<<<<
2.دکتر جودت
3.دکتر نائینی
4.الیــــــاس
5.قدیانی
6.موسوی
7.پیـــــــر بابا
8.یک عامل نوفوذی از شبکه 2 : حاج یونس فوتوحی
loser

 

الیاس سل

http://i23.tinypic.com/3167y85.jpg

 

لبی ده تا شوم داغ از حرارت ...حرارت را کنم بهر شهامت

پیغام گیره تلفنی یه بچه لات : حاجیتون رفته ددر ، بعد از سوت بلبلی فرمایشتون رو بکنین ، جیک ثانیه جرینگی تیلیف میزنم ، جمال تو عشق در بست ، زززززززززززززززززززززززت زیاد

خوردن شیرینی خیلی راحته٬ خوندن داستان شیرین هم راحته٬ اما پیدا کردن دوست شیرین خیلی سخته! تو چطوری منو پیدا کردی؟

روزی عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم رو می شکنی

مردم این زمونه مثل گل انارند از دور جلوه دارند از نزدیک بو ندارند

معلم گفت الف: گفتم او معلم گفت ب: گفتم با او معلم گفت پ: گفتم پیش او معلم گفت ج: خواستم بگویـم جدایی گفت: دیـگر بس است

هیچ وقت پلهای پشت سرت رو خراب نکن اگه تونستی یکی از این پلها رونگهدار یه روزی به دردت می خوره

روزی ز لپ یار گرفتم بوسی گفتا هم بی ادب و هم لوسی گفتم گناهم چه بود من که فقط گرفتم بوسی گفتا لبو ول کردی و لپ میبوسیkiss


گفتم به گل زرد چرا رنگ منی افسرده و دلتنگ چرا مثل منی من عاشق اویم که رنگم شده زرد تو عاشق کیستی که هم رنگ منی

آن که مست آمد ودستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

برای صرف جویی در مصرف سوخت از خانمهای عزیز خواهشمندیم با اولین بوق سوار شوند
big grin


ترکه داشته میمرده به پسرش میگه به مردم بگو ایدز داشتم! پسره میگه چرا؟ ترکه میگه : هم بیماری با کلاسیه " هم بعد از من کسی ننتو نمیگیره

دریا باش که اگر کسی سنگ به سویت پرتاپ کرد ، سنگ غرق شور نه آنکه تو مطلاطم شوی!!!

شب ها چراغ دلت رو روشن بزار تا فرشته ها راه پاکی رو گم نکند شبهای بی فرشته سنگین میگذره مثل شبهای بی تو

یه روز یه ترکه سرطان بیضه می گیره می ره دکتر دکتر بیضه هاشو بر می داره و به جاش یه بیضه چوبی و یه بیضه آهنی می ذاره. بعد از چند سال خدا به ترکه دو تا پسر می ده یه روز دکتر ترکه رو تو خیابون می بینه وبهش می گه بچه هات چطورن ترکه می گه پینوکیو خوبه ولی ترمیناتوره خیلی اذیت می کنه.

به قزوینیه مگن وصیتت چیه؟ میگه؟بعد از مرگم بسوزونیدم خاکسترمو پودر بچه کنیدcowboycowboycowboy

 

سه شنبه 86 مهر 17 , ساعت 7:2 عصر

TinyPic image

TinyPic image

TinyPic image

TinyPic image


سه شنبه 86 مهر 17 , ساعت 6:56 عصر
artwork~1.jpg
 
love.jpg
 
LovesDawning.jpg
 
reg.jpg
 

سه شنبه 86 مهر 17 , ساعت 5:59 عصر
سه شنبه 86 مهر 17 , ساعت 5:43 عصر
 
ترکه اسیر آدمخورا میشه.میندازندش تو دیگ باهاش آش درست کن . میخندیده.بش میگن تو داری میمیری چرا میخندی؟ میگه شاشیدم تو آشتونbig grin

جدیدترین فناوری ارتباطات شرکت مخابرات ایران - بدون نیاز به سیم کارت و گوشی موبایل - تلفنی صحبت نمائید - === الیاس کارت ==== محصول مشترک شبکه اول سیما و سیروس مقدم هیچکس تنها نیست call me - New!call me - New!call me - New!call me - New!call me - New!

بر طبق یک اصل قدیمی اگر با یک لر دعوا کردی و دیدی لر فرار کرد تو هم فرار کن چون رفته سنگ بیاره

ادمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشگل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند

ترکه به گارسونه میگه:عرق داری؟گارسونه آروم میگه:آره !ترکه میگه:پس کاپشن تنت کن سرما نخوری!!!!
silly

دنیا رو بد ساختن .. کسی را که دوست داری . تو را دوست نمی دارد .. کسی که تو را دوست دارد . تو دوستش نمی داری .. اما کسی که تو دوستش داری و اوهم تو را دوست دارد به رسم و ایین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است

دلی گفت: که آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود: تا چه بگوید این دل من!عقل نالید: کجا حل شود این مشکل من؟ مرگ خندید: در این خانه‌ی ویرانه‌ی من margret g: تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسان‏تر است، تحمل اندوه از گدایی شادی راحت‏تر است. بهتر است انسان بمیرد تا به گدایی زندگی برخیزد

منتظر خواهم ماند... منتظر می مانم تا بیایی انتظار سخت است اما خوب می دانم این بار انتظار زیباست انتظار٬ تنها برای تو برای دیدن برق چشمهایت خیره گشتن در نگاه پاک و زیبایت شانه شانه در کنار تو قدم برداشتن تکیه گاهی چون تویی را داشتن منتظر خواهم ماند

با چشمان تومرا به الماس ستارگان آسمان نیازی نیست این را به آسمان بگو
love struck

ای سر چشمه ی محبت ای عشق واقعی چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیبا و دلنشین است چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی تو هوای دلم را با طراوت کردی زمانی که با تو هستم به آسمان بیکران پرواز میکن

رسم زندگی این است ، یکروز کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده است مثل یک مهمانی که به آخر میرسد و تو به حال خود رها می شوی . چرا غمگینی این رسم زندگیست تو نمی توانی آن را تغییر دهی پس تنها آوازی بخوان . این تنها کاریست که از تو برمی آید آوازی بخوان

خشکی چشم ها از قصاوت دلهاست قصاوت دلها از زیادی گناهان زیادی گناهان از آرزوهای طول و دراز آرزوهای بلند از فراموشی مرگ است و فراموشی مرگ از حب دنیاست و حب دنیا سرچشمه همه گناهان است

اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه بی محابا دلها قبل از دستها بهم گره خورد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خورد نشی ؛ بدون تنها محرمت "خدا" بوده ! , حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهائی خفت کرده ؛ شک نکن تنها مرهمت "خداست" که ؛ از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آوورده ! آخه می دونی ؟ : "خدا" خیلی تنهاست

مرگ ترس نداره می دونی چرا؟ چون تا وقتی ما هستیم مرگ نیست وقتی هم که مرگ هست ما نیستیم
wave - New!

ترکه در بانک داشته قسط ماهیانشو پرداخت میکرده,همینطور هم اشک میریخته..رییس بانک دلش میسوزه و ازش میپرسه من شما رو ششماهه میبینم که هر بار قسط پرداخت میکنی گریه میکنی مشکلت چیه؟میگه شانس نداریم که همه کیف پول پیدا میکنن توش پوله ولی ما یه کیف پیدا کردیم توش پر از این برگه های اقساطی بود

خری گم کرده ام با بار کاشی اس ام اس میزنم شاید تو باشی
tongue

به طرف میگن : از چه تیم فوتبالی خوشت میاد ؟ میگه : قربون جدش برم ! آ سد میلان

ضرب المثل مکزیکی می گه: بجز خودت و اسبت به کس دیگه ای اعتماد نکن!! منم بجز خودم و خودت به کس دیگه ای اعتماد ندارم
cowboycowboycowboycowboy

<   <<   31   32   33   34   35      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ