سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در آغاز سرما خود را از آن بپایید و در پایانش بدان روى نمایید که سرما با تن‏ها آن مى‏کند که با درختان . آغازش مى‏سوزاند و پایانش برگ مى‏رویاند . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 88 خرداد 28 , ساعت 11:10 صبح

...  با شنیدن شغل هر کس میگوییم

 

 کارمند بانک: می تونی یه وام واسه ما جور کنی؟

 مهندس کامپیوتر: من کامپیوترم ویروسی شده می‌تونی ویندوزم رو عوض کنی؟

 پزشک عمومی: می‌تونی برای چهارشنبه که بچه‌ام نرفته مدرسه یه گواهی بنویسی؟

 دندانپزشک: بیا این دندون عقل من رو نگاه کن ببین باید بکشمش یا پرش کنم؟

 تعمیرکار ماشین: این ماشین من نمی‌دونم چرا هی صدای اضافی می‌ده، می‌تونی بیای یه نیگا بهش بندازی؟!



 بازیگر: واسه کسایی که میخوان بازیگر بشن چه نصیحتی دارید؟

 مدیر یه جایی: می‌شه واسه این بچه ما یه کار جور کنی؟

 موبایل فروش: آقا این گوشی ???? ما رو می‌شه با یه N95 عوض کنی؟!

  معلم: این بچه ما یه خورده تو ریاضی‌اش ضعیفه می‌شه این پنج‌شنبه‌ی قبل از امتحان ریاضی‌اش شام تشریف بیارین خونه ما درضمن این اتحادارو هم یه بار براش بگین؟!

 نماینده مجلس: این خواهرزاده ما خیلی پسر گلیه می‌خواد زن بگیره می‌شه کمک کنید معافی این بچه‌رو بگیریم؟!

 کارمند سازمان سنجش: سؤالای کنکور سال بعد رو نداری؟

 نویسنده: یه روز بیا سر فرصت قصه زندگیمو برات تعریف کنم کتابش کنی!

 معمار: این خونه مون باید کفش سرامیک شه و آشپزخونه‌اش اُپن، فکر می‌کنی چند روزه تموم می‌کنی؟

 طلا فروش: الان اوضاع سکه چجوریاس؟ 

 اقتصاد‌دان: بالاخره این بنزین رو می‌خوان چی‌کار کنن؟ یه سوال دیگه: می‌دونی اصلاً‌ درآمد نفتی ایران چقده؟

 وکیل: من اگه بخوام حضانت بچه‌ام رو بگیرم چی‌کار باید بکنم؟

 روان‌شناس: من الان یه چند وقتیه بچه‌ام شبا جاشو خیس می‌کنه، شوهرم هم شیش ماهه خونه نیومده، خودمم فکر کنم افسردگی گرفتم، حالا چی‌کار می‌تونی برام بکنی؟

 تایپیست: یه پایان نامه دارم ??? صفحه اصلاً وقت ندارم تایپش کنم،‌ نظر تو چیه؟
 

واقعاً چرا اینجوریه که همیشه با دیدن بقیه یاد درد و مشکل های خودمون می‌افتیم؟!


لیست کل یادداشت های این وبلاگ